جهان نو

وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ

جهان نو

وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ

آنتروپی و زمان

آنتروپی همان بی نظمی است. بی نظمی یعنی قرار نگرفتن یک شی در جای خود. در دنیایی که ما زندگی می کنیم از آنجایی که هیچ چیزی وضعیت ثابتی ندارد، یعنی در جای خود قرار نگرفته است آنتروپی رو به افزایش است. یکی از خاصیت های اساسی دنیای ما رسیدن به حداقل انرژی و حداکثر بی نظمی است. اصطلاحا به این حالت تعادل گفته می شود. مثلا یک ظرف حاوی گاز در نظر بگیرید. قرار گرفتن کل گاز در یک گوشه از ظرف امری بسیار نامحتمل است. چرا؟ چون این حالت دارای بی نظمی کمی است. مولکول های گاز علاقمند هستند که در کل ظرفشان پخش شوند. یعنی دوست دارند که جای مشخصی نداشته باشند، به محلی محدود نباشند و آزاد باشند. این عدم تعلق به یک نقطه از فضا منجر به افزایش بی نظمی می شود. مولکول های گاز آنقدر خود را به این در و آن در می زنند تا حداکثر آزادی را داشته باشند. آن ها خود را به بیشترین مقدار بی نظمی می رسانند و این برای آن ها حالت تعادل به حساب می آید. تعادل حالت معمول هر سیستمی است. برای ادامه ی بحث از مثالی در کتاب آماری رایف کمک می گیرم، جعبه ی گازمان را دو قسمت می کنیم و مولکول ها مقید به ماندن در یک سمت جعبه می شوند. حال دیواره ی بین دو قسمت را می شکنیم و می بینیم که ذرات در کل فضا پخش می شوند. فرض کنید در سینمایی نشته و این صحنه را میبینیم. صحنه کاملا عادی جلوه می کند. اما اگر فیلم را در جهت معکوس نشان دهند همه می فهمیم که سرمان کلاه رفته و فیلم وارونه پخش می شود. اکنون حالت اول را در نظر بگیرید. یعنی وقتی که سیستم در حال تعادل است و مولکول ها آزادانه حرکت می کنند. اگر در سینما به حرکت آزاد این مولکول ها نگاه کنیم آیا می توانیم بگوییم که جهت پخش فیلم درست است یا برعکس؟ سینما دار می تواند سر همه ی ما را کلاه بگذارد! او می تواند فیلم را برعکس پخش کند و هیچ کدام از ما نفهمیم. از این مثال استفاده می کنم و بحث زمان را وارد می کنم. وقتی جهت عکس یا جهت درست پخش فیلم معلوم نباشد، آیا می توان گفت گذر زمان دارای مفهوم است؟ مسلماً جواب منفی است. اگر ما در عالمی زندگی کنیم که در آن همه چیز به حال تعادل(حداکثر بی نظمی) رسیده باشد و آنتروپی بدون تغییر بماند، آیا می توان مرجعی برای زمان در نظر گرفت. در این دنیای دیوانه کننده حرکت بی نظم و تصادفی کدام ذره را مبدا زمان در نظر بگیریم و عبور کدام ذره از کجا را مقیاس زمان بدانیم! در این دنیا همیشه گیجیم که الان کی است!

اما دنیای ما(یعنی همین جهان مادی، که ماده یا همان جسم بشری در آن دارای اهمیت است) در تعادل کامل به سر نمی برد. دنیای ما دائما در حال جدال برای افزایش دادن بی نظمی و رسیدن به حد تعادل است. همه چیز در این دنیا در حال درگیری برای زیاد و کم کردن بی نظمی است. از مثال های بزرگ کهکشانی صرف نظر می کنم و به مثال های کوچک همین دور و اطراف می پردازم. خانه ای را در نظر بگیرید که من یا شما می سازیم. از بدو ساخته شدن خانه، عناصر زیادی در جهت نابودی آن کمر می بندند. باد، سیل، زلزله و هزاران عامل دیگر به طور خودکار می توانند روی ویرانی آن تاثیر بگذارند. گذر زمان به آن خاطر بر این خانه تاثیر گذار است که فرسایش در آن مشهود است. اگر یک فیلم تند شده که در عرض صد سال از خانه گرفته شده است را ببنید، مسلما جهت نمایش فیلم معلوم است. در این جا آنتروپی رفته رفته زیاد می شود و خانه رفته رفته فرسوده می شود و چیزی به نام زمان مفهوم می یابد. روییدن گیاهان و خشک شدن آن ها، زاده شدن انسان ها و مردن آن ها و ... همه مثال هایی از این دست هستند. به قول قرآن، همه چیز جز وجه او، هلاک شدنی است.

آنچه مسلم است این است که تغییر آنتروپی مفهومی به نام زمان را به وجود می آورد. اگر تغییر آنتروپی مثبت باشد، زمان به سمت جلو حرکت می کند و اگر این تغییر منفی باشد، یعنی بی نظمی کاهش یابد زمان به سمت عقب می رود. البته وارونی زمان، وقتی صورت می گیرد که تمام عناصر یک جهان کاهش آنتروپی داشته باشند و مسیر عکس دقیقا همان مسیر رفت باشد. به طور کلی در یک جهان مادی که فرسایش امری طبیعی محسوب می شود، افزایش آنتروپی امری مسلم و اثبات شده است. به همین خاطر زمان همواره یک مسیر جلوسو دارد. اما سوالاتی نیز مطرح است؟ 

آیا افزایش آنتروپی جهان یک مقدار ثابت است؟

آیا میزان افزایش آنتروپی به سرعت گذر زمان بستگی دارد؟

آیا سرعت گذر زمان همواره ثابت است؟

آیا آنتروپی ویژگی مربوط به مواد(اجسام جرم دار) است؟

آیا یک جهان عاری از ماده، عاری از زمان است؟

آیا مفهوم زمان یک مفهوم بی اهمیت است که در یک شرایط خاص از وضعیت کلی جهان به وجود آمده است؟

جاودانگی چیست؟

اگر جوابی برای هر کدام از این ها پیدا کردید به من هم بگویید!

ممنون


نظرات 13 + ارسال نظر
سیدمهدی چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:19 ق.ظ http://keshvareshgh.blogsky.com

سلام داشتم میگشتم که خوردم به سایت تو.خوب روش کار کردی.خمشم اومد.معلومه با سلیقه هستی.من مهدی هستم.خوشحال میشم به هم لینک بدیم.خواستی یه سر بزن.خوشحال میشم نظرت رو بدونم عزیز......

[ بدون نام ] یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام امیرحسین عزیزم
از اینکه تو رو دارم خوشحالم و بسیار مفتخر!

ب ـ چ یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ

می دونی امیر من به چه نتیجه ای رسیده ام ؟ شاید به نظر تو عجیب بیاید شایدم مسخره به نظر بیاید . من یک نوع جهانی را درک کرده ام که در آن مفاهیم مجرد ماهیتی ملموس و عینی ( اگر این لغات بتواند برساند ) پیدا کرده اند. مفهومی مثل خوبی یا بدی یا مهربانی یا ستم . آیا این می تواند مثل زمان یک بعد دیگر از ابعاد باشد که بشر جز در موارد استثنایی قادر به لمس آن نیست ؟

۳۰۱۰۴۰ یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://301040.blogsky.com

من فقط کمی با این مسائل آشنام. البته یکم شاید بیشتر از کمی! ولی بگذریم...
چرا آنتروپی به زمان ربط داره. به عنوان مثال. اگر اتاقی رو بشه فرض کرد که در اون هیچ حرکتی وجود نداره٬ آیا زمان نمی گذره؟ با فرض این که اون اتاق ربطی به دنیای ما نداشته باشه که توش آنتروپی همواره افزایش پیدا می کنه

ایرانی دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ق.ظ

من اطلاعاتم در مورد انتروپی زیاد نیست اما اونچه به ذهنم رسید را مینویسم دوست دارم نظر شما را هم در این مورد بدانم
اگر اونطور که شما میگی انتروپی با فرسایش و عواملش رابطه مستقیمی داره این فرسایش در شرایط ناهمسان متفاوته در نتیجه انتروپی هم در شرایط ناهمسان فرق میکنه اما ایا گذشت زمان هم در شرایط ناهمسان متفاوته ؟

اگر یک ساعت اتمی رو به عنوان مرجع زمان با سرعت بالایی حرکت بدیم متوجه می شیم که ساعت با سرعتی اهسته تر از ساعت های ثابت حرکت می کند و این همان نسبیت زمان است. در واقع گذر زمان امری نسبی و وابسته به سرعت است.

ب -چ دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ

اراده رو به سوی نظم داره . اگه اراده دخیل باشه مجموعه ها روی به سوی نظم دارند نه بی نظمی . مجموعه های طبیعی الزاما به سوی بی نظم شدن میل نمی کنند. بلکه شاید این بی نظمی ناموس و قانون جهانی باشد که ما می شناسیم. آن سوی شناخت ما شاید چنین نباشد . چنان که به نظر من نیست. البته تو داری درباره ی فیزیک حرف می زنی و من مدام فراموش می کنم.

عرفان اخکندی چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:01 ق.ظ

سلام
باید عرض کنم که مسئله آنتروپی در کل به معنای بی نظمی نیست بلکه به معنای رسیدن به یک تعادل منطقی است و مثال آن همین منظومه خورشیدی است که سیارات بدون بی نظمی و با دقت بسیار زیاد حرکت می کنند تا بیشترین تعادل را داشته باشند . طرح یک سوال برای شما : آیا ذرات به وجود آورنده جامد و یا آب دارای آنتروپی مثبت یا منفی هستند ؟

elahehnamdar جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام، مبارزه با فساد نباید با ملاحظات سیاسی صورت گیرد.

سیاوش جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 11:34 ق.ظ

آنکه
میوه میچیند
دستانش
با درخت سخن میگویند
آفتاب و باد
با پوستش بازی میکنند
* * *
آنکه شیر میدوشد
با بارن
و خاک و علف
همسفر میشود
* * *
من اما
مینویسم
به عبث شاید
میکوشم که با تو باشم
و با تو سخن بگویم
من چه تهی دستم . . .
* * *
آم سیا
۱۶بهمن ۸۹

پوریا پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 02:40 ق.ظ

بدون وجود آنتروپی - یا همان تغییر (در هر اندازه و مقیاس که باشد - بسیار کوچک یا بسیار بزرگ) - گذشت چیزی به نام زمان احساس نخواهد شد. زمان موضوعی مجازی و توضیحیست برای انتقال درک خود از انتروپی یا همان تغییر به دیگران - انتروپی عبارت است از هر گونه تغییر و نه تمایل به بی نظمی - نظم و بی نظمی از نگاه ماست که معنا پیدا میکند. میزان تغییر یا انتروپی میتواند در جهان کم باشد - زیاد باشد - از کم به زیادتر و از زیادتر به کمتر تغییر کند اما هیچ گاه به صفر نخواهد رسید. در انتروپی های بسیار پایین سرعت درک کاسته میشود ولی هیچ گاه درک به صفر نمیرسد - انتروپی 0 = درک 0. بحث در مورد چیزی که قابل درک نیست یعنی همان 0 بی معنا هست - و به همین خاطر هست که هیچ چیز در هیچ جا 0 نیست. و خود 0 مفهومی خیالی مانند زمان هست و برای انتقال برخی مفاهیم دیگر توسط انسان ساخته شده است. به همان میزان که درک عدد بی نهایت در ریاضی غیر ممکن هست درک عدد 0 در ریاضی هم به همان میزان غیر ممکن هست.
همه هستی هست و چیزی جز هستی متصور نیست و نیستی نیز کمیتی نظریست برای توضیح برخی از حالات هستی. انتروپی بیشتر از 0 یعنی هستی مطلق و وقتی هستی مطلق شد دیگر نیسی مفهومی ندارد. اگر جایی را سراغ دارید که انتروپی آن 0 باشد میتوانید وجود محال ذاتی را به عنوان یک امر خارجی و واقعی نه نظری اثبات کنید.

RaZie چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 12:57 ق.ظ

سلام
نام متغیرها یا پارامترهای موجود در فرمول انتروپی و نمای لیاپانوف را میخوام.لطفا کمک بدید

منظورتون پارامترهای آشوب مثل بُعد نهفتگی و ... هست؟

ساقی پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 12:32 ق.ظ

ممنون از توضیحات خوبتون. فقط جسارتا یه توضیح لازمه. انتروپی به معنی این نیست که هر چیزی در جای خودش نیست.
انتروپی یعنی تعداد جاهایی که هر چیزی میتونه داشته باشه بیشتر میشه
مثلا اگر در حالت اول، شما چهار صندلی داری برای نشستن، در حالت دوم 10 صندلی داری برای نشستن،
یعنی حالت‌هایی که میتونی داشته باشی افزایش یافته.

سعید شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 04:38 ق.ظ

چه بحث قدیمی! مفهوم زمان رو میشه دید از سال ۸۸ تا الان!

به نظر من انتروپی همون ثابت کیهان شناسی و به عبارتی همون مفهوم زمان هست.همون انبساطی که ما توی بافت فضا زمان میبینیم.جهان و تمام ماده و فضا و زمان در سه بعد دارن منبسط میشن.حالا نیروهای دیگه میتونن برای مدتی جلوی این انبساط مقاومت کنن مثلا نیروی گرانش در منظومه شمسی یا کهکشان ها یا نیروی هسته ای در ذرات ریز یا همون ظرفی که گفتی برای حبس گاز ولی در نبود این نیرو ها همه چیز میل به انبساط یا بی نظمی داره.زمان هم چیزی جز انتروپی و انبساط فضا زمان نیست.شاید اگه یه روزی این انبساط متوقف بشه یا شروع به منقبض شدن کنه همه چیز برعکس بشه.انتروپی برعکس میشه زمان برعکس میشه و کل سیستم و قوانین جهان تغییر خواهد کرد

سلام
این مقاله شاید کمک کننده باشه:
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0306987718309332

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد